کتاب الگوی اندازه گیری سرمایه اجتماعی در ایران تالیف دکتر دلشاد بعنوان کتاب سال در جشنواره هفته کتاب تهران معرفی شد.
کتاب الگوی اندازه گیری سرمایه اجتماعی در ایران تالیف دکتر عبدالحمید دلشاد بعنوان کتاب سال درجشنواره هفته کتاب تهران معرفی شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه، جشنواره هفته کتاب (27 آبان ماه) با حضور نویسندگان و مترچمان کشوری از30 برگزیده کشوری در حوزه های مختلف تقدیر شد.
در این جشنواره کتاب الگوی سرمایه اجتماعی در ایران تالیف دکتر عبدالحمید دلشاد بعنوان کتاب برتر سال در گروه ویژه اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی شناخته شد و در این جشنواره معرفی و تقدیر شد.
این جشنواره توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات فناوری، چهاد دانشگاهی، وزارت ورزش و جوانان و سازمان فعالیت قرانی برگزار شد.
همزمان با هفته کتاب مراسم پایانی بیستویکمین جشنواره کتاب سال برگزار شد و برگزیدگان و شایستگان تقدیر این جایزه
پیشگفتار کتاب:
سرمایه اجتماعی در سال های اخیر در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیرا در علوم سیاسی مطرح شده است. سرمایه اجتماعی عبارت است از ارتباطات و شبکه های اجتماعی ای که میتوانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدید آورند. در این میان نباید از نقش نهادهای مدنی و دمکراتیک و نیز نقش دولت در گشودن چنین فضاهایی غافل شد. به هر روی، امروز بر جامعه شناسان ثابت شده که یکی از ابعاد مهم هر توسعه ای توجه به سرمایه های اجتماعی است. از این رو سرمایه اجتماعی، یکی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه هر جامعه ای به شمار میآید
شناخت عوامل موثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی میتواند در گسترش ابعاد سرمایه اجتماعی کمک کرده و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع شود. مفهوم سرمایه اجتماعی که صبغه جامعه شناسانه دارد، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود
سرمایه اجتماعی دریچه تازه ای را در تحلیل و علت یابی مسائل اجتماعی و اقتصادی گشوده است و از مفاهیم نوینی است که در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع در جهت بهبود استاندارد های زندگی اجتماعی، ارتقای توسعه نهادهای شهری و تقویت پایه های حکومت مردم سالار بسیار اثر گذار است. در این زمینه مطالعات وسیعی توسط صاحب نظران و دانشمندان و نظریه پردازانی همچون جین جاکوب(۱۹۶۱)، لوری(۱۹۷۰) بن پرات(۱۹۸۰)، ویلیامسن(۱۹۸۱)، بیکر(۱۹۸۳)، جیمز کلمن(۱۹۶۶)، رابرت پاتنام(۱۹۷۰)، پیربوردیو(۱۹۸۰) و فرانسین فوکویاما(۱۹۹۰) صورت گرفته است.
در دیدگاه های سنتی مدیریت توسعه، سرمایه های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است سایر سرمایه ها ابتر میمانند و تلف میشوند. از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومت ها و دولتمردانی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاست های لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند.
آنچه اینک در دسترس شماست حاصل تجربه و تحقیق است که شامل پنج فصل بوده و به ترتیب در برگیرنده مباحث زیر است: فصل اول: سرمایه اجتماعی(تعاریف، تئوری ها، نظریات و تحقیقات انجام شده)، فصل دوم: مفاهیم و روش کار اندازه گیری سطح سرمایه اجتماعی، فصل سوم: ارائه الگوی اندازه گیری سطح سرمایه اجتماعی در ایران، فصل چهارم: سازمان های نظر سنجی جهان و شاخص های اندازه گیری سرمایه اجتماعی و فصل پنجم: مطالعه سازمان های نظر سنجی جهان.
همچنان که ملاحظه میشود سعی بر آن بوده تا تئوری ها، نظریات و تحقیقات انجام شده بطور نسبتا کاملی مورد مطالعه قرار گیرد و با توجه به بررسی سازمان های نظر سنجی دنیا و نیز شاخص های اندازه گیری در فصل چهارم( این فصل بر اساس دست نوشته هایی بود که از سازمان های نظر سنجی در سایت های مختلف توسط دیو راستن و لولا آکینرودوی تحت عنوان بانک سوالات سرمایه اجتماعی در سال 2002 در موسسه National STATiSTiCS جمع آوری شده و با کمی تغییرات به فارسی برگردانده شده است) در نهایت با انجام طرح پژوهشی، الگوی بومی اندازه گیری سرمایه اجتماعی در ایران ارائه گردد. بطوری که دانش پژوهانی که تصمیم به مطالعه کتاب میگیرند در هر سطح دانشگاهی اعم از کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای در رشته هایی نظیر علوم تربیتی، اجتماعی و انسانی بویژه رشته مدیریت و گرایش های وابسته به آن بتوانند در حد ضرورت از آن استفاده لازم ببرند.
از اساتید و اهل علم و فضیلت و دانش پژوهان عزیز تقاضا میشود هر گونه کژی و کاستی را که در بخش های مختلف این کتاب مشاهده میکنند بر نویسندگان منت نهاده، آن را منعکس نمایند تا در چاپ های بعدی نیز ملحوظ نظر قرار گیرد. ان شاء ا...
و من ا... توفیق و المستعان
در مقدمه کتاب آمده است:
داستانی واقعی از سرمایه اجتماعی
در طراحی ساختمان مرکزی دانشگاه جامع علمی-کاربردی مرکز بندرلنگه به دلیل شرایط جوی منطقه به سبک زمان های دور نیز برای گردش باد از بادگیر با چیدمان نیم دایره ای استفاده شده است که جریان های خنک و مطبوع را در روزهای گرم میسر میسازد. اطاق خودم هم به گونه ای طراحی شده است که در نقطه اشراف به کل دانشگاه قرار گرفته دارد. با مساحت صد مترمربع و پنج پنجره تمام شیشه. در همین اطاق بود که در وقت خستگی فکری به دیده بانی حرکت افراد از زاویه سرمایه اجتماعی میپرداختم و داستان سرمایه اجتماعی حادث شد.
آن روزها حس عجیبی به کار اجتماعی و ابعاد و مولفه های فرهنگی و اجتماعی در کمک به جامعه ای که بهترین استعداد ها را دارد، داشتم. دغدغه ذهنی ام همیشه این بوده است که چگونه میتوان جامعه ای که پازل هایش از هم گسسته شده، را به نحوی با سرمایه اجتماعی پیوند داد؟
در اطاقم نشسته بودم و در حال انجام آخرین ویرایش کتاب سرمایه اجتماعی بودم و هر ازگاهی برای جبران خستگی از پنجره اطاقم به محوطه دانشگاه نگاه میکردم. گروهی چهار نفره از دانشجویان از کنار پنجره اطاقم میگذشتند، با لباسی آراسته و قامتی بلند و شتابان به سوی کلاس های درس، توجه مرا به خود جلب نمودند. شیشه های سکوریت پنجره اطاقم امکان نگاه، از بیرون به داخل را نمیداد. داستان از آنجا آغاز شد که دانشجویی با پیراهن آبی چارخانه و آستین کوتاه با عینکی بر چشم، جلوی پنجره اطاقم توقف کرد و قوطی پپسی را که در دست داشت، جلوی پنجره اطاقم گذاشت و رفت. قوطی پپسی خالی از داخل اطاقم به مثابه دکور اطاق کاملا مشخص بود. دویدم و از پشت شیشه صدایش زدم، نشنید و رفت. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده بود. او به راهش ادامه داد و از چشمانم دور شد. فقط من ماندم و یک قوطی خالی پپسی در آن سوی پنجره و دیگر هیچ.
صبح روز بعد یعنی جمعه من هم طبق معمول که از خلوت بودن دانشگاه بواسطه آخر ترم استفاده میکنم، بلافاصله مشغول کار تالیف و یا مقاله و یا جستجوی جدیدترین منابع مرتبط با موضوعات خودم از سایت ها و دیگر منابع علمی میشوم، پشت میز کاری ام نشستم. امروز متفاوت از دیگر روزها بود. ایستادم و لحظاتی از پنجره اطاقم به بیرون نگاه کردم. دیدم یک جوان آراسته با همان پیراهن آبی چارخانه، آستین بلند جلوی پنجره اطاقم در حال بلند کردن سطل آبی بود که از کولر سنترال جمع شده بود و آب از آن سریز شده بود. از جا برخواستم و کنار پنجره آمدم و محو تماشای این دانشجو بودم که سطل سنگین آب را بغل کرده و به آب دادن گل های کنار راهرو پرداخت. باغبان زحمت کش دانشگاه آنها را با عشق کاشته بود و هر روزش را به هرس و رسیدگی به آنها میگذراند. این مرتبه فرصت را از دست ندادم و به شدت با خودکار به شیشه پنجره اطاقم کوبیدم و آن دانشجو متوجه شد و با اشاره دست او را به اطاق هدایت کردم. به به چه زیبا! تا حالا شاید کمترین آدمهایی را دیده بودم یا شاید هم تا حالا توجه نکرده بودم که در پس عملشان، چه سیرت زیبایی را نیز میتوان دید. جلو دانشجو بلند شدم و تکریم اش نمودم (بیشتر از همیشه). اولین باری بود که او را دیده بودم، پرسیدم کجایی هستید؟ گفت: روستای بالعسکر (از توابع شهرستان بندرلنگه). داستان دیروز و امروز را برایش تعریف کردم و خالصانه گفت: در روستای ما اگر کسی کار خوب نکند، خرابکاری هم نمیکند. به عملی که انجام داده بود تشویق اش کردم و گفتم هر کاری که در عهده من است، بگویید تا انجام دهم. گفت: همه چیز خوب است.
این سناریوی واقعی بدون هیچگونه داستان پردازی با موضوع سرمایه اجتماعی پیوندی عمیق دارد، این دو نفر که به لحاظ ظاهری و حتی لباس و قامت با هم شباهت داشتند، دو کار کاملا متفاوت را انجام دادند که دلیل آن را باید در موضوع سرمایه اجتماعی جستجو کرد. ممنون از این دو نفری که معنا و غنای، سرمایه اجتماعی از دیدگاه من عمق بخشیدند و این واقعیت پنهان و ثروت نامرئی را به عنوان مقدمه کتابم برگزیدم.
عبدالحمید دلشاد
19 اردیبهشت 1393
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |